[اسم]

nest egg

/nɛst ɛg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پس انداز اندوخته، سرمایه

مترادف و متضاد savings
  • 1.I made a nice nest egg when I was working and I am now able to go to university.
    1. من وقتی کار می کردم پول خوبی پس انداز کردم و الان می توانم به دانشگاه بروم.
توضیح درباره اصطلاح nest egg
nest egg به تخم مرغی می گویند که قرار است تبدیل به جوجه شود، به خاطر همین اصطلاحا به سرمایه ای که بعدا می توان از آن بهره برد نیز گفته می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان