[قید]

on and on

/ɑn ænd ɑn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون توقف بی‌وقفه

  • 1.She went on and on about her trip.
    1. او بی‌وقفه راجع به سفرش حرف زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان