[عبارت]

on sale

/ɑn seɪl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در حراجی تخفیف خورده

معادل ها در دیکشنری فارسی: فروشی
  • 1.I bought these shoes on sale for $75.
    1. من این کفش‌ها را در حراجی به قیمت 75 دلار خریدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان