[حرف اضافه]

on the contrary

/ɑn ðə ˈkɑntrɛri/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بر خلاف (آنچه که گفته شده) برعکس

معادل ها در دیکشنری فارسی: بالعکس بلکه
  • 1.on the contrary, he is a good man.
    1. برعکس، او مرد خوبی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان