[عبارت]

one's own boss

/wʌnz oʊn bɑs/

1 برای خود کار کردن آقای خود بودن

  • 1.Since I’m my own boss, my hours are flexible.
    1. از آنجا که برای خودم کار می‌کنم، ساعت‌های (کاری)ام قابل تغییر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان