Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تک فرزند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
only child
/ˈoʊnli ʧaɪld/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تک فرزند
یکی یکدانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکفرزند
1.I am an only child.
1. من تک فرزند هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
under the knife
op
hospitalist
acupuncturist
personal protective equipment
parents-in-law
customer service
panties
accommodations
road sign
کلمات نزدیک
only
onlooker
online community
online
onion ring
only just
onomatopoeia
onomatopoeic
onset
onshore
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان