[قید]

per capita

/pər ˈkæpɪtə/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرانه به ازای هر فرد

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرانه سرانه
  • 1.Research shows we're likely to sell 15 light bulbs per capita per year in medium-sized cities.
    1. تحقیقات نشان می‌دهد که ما احتمالا در شهرهای با اندازه متوسط، به ازای هر نفر، سالانه 15 عدد لامپ خواهیم فروخت.
[صفت]

per capita

/pər ˈkæpɪtə/
غیرقابل مقایسه

2 سرانه

the country’s per capita income
درآمد سرانه کشور
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان