[فعل]

to plan on

/plæn ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: planned on] [گذشته: planned on] [گذشته کامل: planned on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قصد(انجام کاری) داشتن برای انجام کاری برنامه ریختن

مترادف و متضاد intend
  • 1.We hadn't planned on going anywhere this evening.
    1. ما قصد نداشتیم امشب جایی برویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان