[فعل]

to play back

/pleɪ bæk/
فعل گذرا
[گذشته: played back] [گذشته: played back] [گذشته کامل: played back]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پخش کردن (نوار، موسیقی، فیلم و...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: پخش
to play something back (to somebody)
چیزی را پخش کردن (برای کسی)
  • Play that last section back to me again.
    آن بخش آخر را دوباره برایم پخش کن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان