[اسم]

power cut

/pˈaʊɚ kˈʌt/
قابل شمارش

1 قطع برق

معادل ها در دیکشنری فارسی: قطع برق
مترادف و متضاد power outage
  • 1.The capital and towns to the north were plunged into darkness by power cuts.
    1. پایتخت و شهرهای شمالی به‌خاطر قطع برق در تاریکی فرورفته بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان