[عبارت]

rack one's brains

/ræk wʌnz breɪnz/

1 به مغز خود فشار آوردن به شدت فکر کردن

informal
  • 1.I racked my brains for an hour but couldn't remember her name!
    1. یک ساعت به مغزم فشار آوردم ولی نتوانستم اسمش را به یاد بیاورم.
توضیحاتی در رابطه با rack one's brains
rack one's brains به معنای به مغز خود فشار آوردن برای به یاد آوردن چیزی یا پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان