[فعل]

to rag on

/ræg ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: ragged on] [گذشته: ragged on] [گذشته کامل: ragged on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اذیت کردن دست انداختن، انتقاد کردن

informal
  • 1.Stop ragging on him!
    1. اینقدر او را اذیت نکن!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان