[حرف اضافه]

rather than

/ˈræðər ðæn/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به جای در عوض

rather than something
به جای چیزی
  • I think I'll have a cold drink rather than coffee.
    فکر کنم به جای قهوه، نوشیدنی سرد بنوشم.
rather than doing something
به جای انجام کاری
  • She went home rather than staying.
    او به جای ماندن، به خانه رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان