[عبارت]

rest on one's shoulders

/rɛst ɑn wʌnz ˈʃoʊldərz/

1 به کسی وابسته بودن

informal
مترادف و متضاد to depend on someone
  • 1.The job rest on your shoulders now.
    1. آن کار حالا دیگر به تو وابسته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان