[اسم]

rock climbing

/rɑk ˈklaɪmɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صخره‌نوردی سنگ‌نوردی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سنگ‌نوردی
  • 1.He needs some rock climbing boots.
    1. او به چکمه صخره‌نوردی نیاز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان