[عبارت]

rule of thumb

/rul ʌv θʌm/

1 حساب سرانگشتی قاعده سرانگشتی، قانون نانوشته

معادل ها در دیکشنری فارسی: حساب سرانگشتی
informal
  • 1.As a rule of thumb, you need one egg for every 125g flour.
    1. بر اساس حساب سرانگشتی، برای هر 125 گرم آرد یک تخم مرغ نیاز است.
  • 2.As a rule of thumb, you should cook a chicken for 20 minutes.
    2. بر اساس یک قانون نانوشته، شما باید مرغ را به مدت بیست دقیقه بپزید.
توضیحاتی در رابطه با rule of thumb
عبارت rule of thumb یا قانون شست، به معنای روند یا سنت و قانونی عامیانه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان