[فعل]

to shut off

/ʃʌt ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: shut off] [گذشته: shut off] [گذشته کامل: shut off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بستن (شیر فلکه آب، گاز و ...)

  • 1.They shut off the gas to our building while they repaired the leak.
    1. آنها وقتی می‌خواستند چکه (لوله) را تعمیر کنند شیر گاز را بستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان