[اسم]

side dish

/ˈsaɪd dɪʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخلفات

مترادف و متضاد side order
  • 1.Both were served with an excellent side dish of fresh vegetables.
    1. هر دو (غذا) با مخلفات عالی از سبزیجات تازه سرو می‌شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان