[فعل]

to sleep on

/sliːp ɑːn/
فعل گذرا
[گذشته: slept on] [گذشته: slept on] [گذشته کامل: slept on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روی (تصمیم و...) فکر کردن (تصمیمی را) تا روز بعد به تعویق انداختن

informal
  • 1.Could I sleep on it and let you know tomorrow?
    1. می‌توانم رویش فکر کنم و فردا به تو خبر بدهم؟
  • 2.Don’t give me an answer now – sleep on it and tell me whenever you’re ready.
    2. الان به من جوابی نده؛ رویش فکر کن و هر وقت حاضر بودی به من بگو.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان