[فعل]

to splash out

/splæʃ aʊt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: splashed out] [گذشته: splashed out] [گذشته کامل: splashed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پول زیادی را یک‌جا خرج کردن ولخرجی کردن

informal
  • 1.They splashed out £3,000 on a holiday.
    1. آنها 3000 پوند یک‌جا برای یک (سفر در) تعطیلات خرج کردند.
  • 2.We're going to splash out and buy a new car.
    2. ما قرار است ولخرجی کنیم و یک اتومبیل جدید بخریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان