[فعل]

to stave in

/ˈsteɪv ˈɪn/
فعل گذرا
[گذشته: staved in] [گذشته: staved in] [گذشته کامل: staved in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوراخ کردن

  • 1.The back of the typewriter is staved in.
    1. پشت ماشین‌تحریر سوراخ شده‌است.

2 شکستن (با هل دادن به داخل)

  • 1.The door was staved in.
    1. در (با هل دادن به داخل) شکسته شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان