[جمله]

step on one's toes

/stɛp ɑn wʌnz toʊz/

1 پا روی پای کسی گذاشتن باعث رنجش کسی شدن، احساس کسی را جریحه دار کردن

مترادف و متضاد tread on one's toes
  • 1.Be careful what you say about her losing weight; don't step on her toes
    1. مراقب باش که به او درباره اضافه وزنش چه می گویی، احساساتش را جریحه دار نکن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان