[فعل]

to straighten out

/ˈstreɪtən aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: straightened out] [گذشته: straightened out] [گذشته کامل: straightened out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 راست و ریس کردن نظم بخشیدن

  • 1.I need time to straighten out my finances.
    1. من به زمان نیاز دارم تا امور مالی‌ام را راست و ریس کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان