[فعل]

to strike off

/straɪk ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: struck off] [گذشته: struck off] [گذشته کامل: struck off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حذف کردن (اسم کسی از فهرست و...)

  • 1.He was struck off by the Law Society and will never practice as a solicitor again.
    1. (نام) او توسط جامعه حقوقی حذف شد و او دیگر قادر به کار کردن به‌عنوان وکیل نخواهد بود.

2 (با ضربه) جدا کردن قطع کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان