[فعل]

to take aside

/teɪk əˈsaɪd/
فعل گذرا
[گذشته: took aside] [گذشته: took aside] [گذشته کامل: taken aside]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (کسی را برای خصوصی صحبت کردن) به گوشه‌ای بردن

to take somebody aside
(کسی را برای خصوصی صحبت کردن) به گوشه‌ای بردن
  • 1. I took the student aside to tell him the terrible news.
    1. من دانش‌آموز را به گوشه‌ای بردم و خبر بد را به او گفتم.
  • 2. The boss took me aside and told me my performance had not been satisfactory lately.
    2. رئیس من را به گوشه‌ای برد و به من گفت که عملکردم اخیراً رضایت‌بخش نبوده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان