Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از هم تشخیص دادن (دو چیز یا فرد)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tell apart
/tɛl əˈpɑrt/
فعل گذرا
[گذشته: told apart]
[گذشته: told apart]
[گذشته کامل: told apart]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از هم تشخیص دادن (دو چیز یا فرد)
1.As babies, the twins looked so much alike that I just couldn't tell them apart.
1. دو قلوها آنقدر شبیه هم بودند که من اصلاً نمیتوانستم آنها را از هم تشخیص دهم.
2.It's difficult to tell them apart.
2. از هم تشخیص دادن آنها دشوار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tear away
talk down to
talk around
take through
take out of
living thing
tell from
text back
thaw out
think ahead
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان