[فعل]

to tell apart

/tɛl əˈpɑrt/
فعل گذرا
[گذشته: told apart] [گذشته: told apart] [گذشته کامل: told apart]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از هم تشخیص دادن (دو چیز یا فرد)

  • 1.As babies, the twins looked so much alike that I just couldn't tell them apart.
    1. دو قلوها آن‌قدر شبیه هم بودند که من اصلاً نمی‌توانستم آنها را از هم تشخیص دهم.
  • 2.It's difficult to tell them apart.
    2. از هم تشخیص دادن آنها دشوار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان