[فعل]

to thaw out

/θɔ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: thawed out] [گذشته: thawed out] [گذشته کامل: thawed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آب شدن یخ (ماده غذایی یخ‌زده)

مترادف و متضاد de-ice defrost unfreeze
  • 1.Leave the meat to thaw out completely before cooking.
    1. قبل از پختن، بگذارید یخ گوشت کاملاً آب شود.

2 از فریزر درآوردن ماده غذایی (به‌منظور باز شدن یخ)

  • 1.I was planning on thawing some chicken breasts to make a stir fry for dinner.
    1. قصد داشتم مقداری سینه مرغ از فریزر درآورم تا برای شام سرخ کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان