[عبارت]

think on your feet

/θɪŋk ɑn jʊər fit/

1 حاضرجواب بودن سریع فکر کردن و جواب دادن، جواب از آستین بیرون آوردن

  • 1.I'd never heard about the company before, so I had to think on my feet.
    1. من تا به حال راجع به شرکت چیزی نشنیده بودم، برای همین مجبور شدم همینطوری سریع یک جوابی بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان