[فعل]

to throw away

/θroʊ əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: threw away] [گذشته: threw away] [گذشته کامل: thrown away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دور انداختن

معادل ها در دیکشنری فارسی: دور انداختن دور ریختن
مترادف و متضاد dispose of get rid of
to throw something away
چیزی را دور ریختن
  • So when are you going to throw away those old magazines?
    خب چه زمانی قصد داری آن مجله‌های قدیمی را دور بیندازی؟

2 هدر دادن

مترادف و متضاد squander waste
to throw something away
چیزی را هدر دادن
  • to throw away an opportunity
    هدر دادن یک فرصت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان