[عبارت]

turn a blind eye

/tɜrn ə blaɪnd aɪ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ندید گرفتن چشم‌پوشی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ندیده گرفتن
  • 1.The restaurant staff often took food home, and their boss turned a blind eye.
    1. کارکنان رستوران اغلب غذاها را خانه می‌بردند، و رئیس‌شان ندید می‌گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان