[فعل]

to turn up

/tɜrn ʌp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: turned up] [گذشته: turned up] [گذشته کامل: turned up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زیاد کردن

to turn something up
چیزی را زیاد کردن
  • 1. Could you turn the heat up, please?
    1. می‌توانی لطفاً شوفاژ را زیاد کنی؟
  • 2. Turn up the TV - I can't hear it.
    2. (صدای) تلویزیون را زیاد کن؛ من نمی‌توانم بشنوم.

2 سر رسیدن آمدن

مترادف و متضاد arrive come
  • 1.Do you think many people will turn up?
    1. آیا فکر می‌کنی افراد زیادی بیایند؟
to turn up late/early/on time ...
دیر/زود/به موقع و... رسیدن
  • 1. She turned up at my house late one night.
    1. او یک شب دیر وقت دم خانه من (سر) رسید.
  • 2. Steve turned up late, as usual.
    2. "استیو" طبق معمول دیر رسید.

3 پیدا کردن پیدا شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیدا شدن
مترادف و متضاد discover find
  • 1.I lost my glasses last week and they haven't turned up yet.
    1. من هفته گذشته عینکم را گم کردم و آن هنوز پیدا نشده است.
to turn something up
چیزی پیدا کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان