[فعل]

to zoom in

/zuːm ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: zoomed in] [گذشته: zoomed in] [گذشته کامل: zoomed in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بزرگ‌نمایی کردن زوم کردن، نزدیک‌نمایی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: زوم کردن
  • 1.The camera zoomed in on a face in the crowd.
    1. دوربین روی چهره‌ای در جمعیت بزرگ‌نمایی کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان