[عبارت]

rendre compte

/ʀɑ̃dʀ kɔ̃t/

1 متوجه شدن فهمیدن

  • 1.Je me rends compte que j'ai oublié mon portefeuille à la maison.
    1. متوجه شدم که کیف پولم را در خانه فراموش کرده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان