[عبارت]

un bon à rien

/ɛ̃ bɔ̃n a ʁjɛ̃/

1 آدم بی عرضه آدم بی لیاقت

  • 1.Il disait: "Je suis un bon à rien et je ne sais même pas ce que je me fais.
    1. او می‌گفت: "من یک آدم بی عرضه هستم و حتی نمی‌دانم در حال انجام چه کاری هستم."
  • 2.Mon fils n'était pas un bon à rien.
    2. پسرم یک آدم بی لیاقت نبود.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "یک آدم خوب برای هیچ چیز" است، یعنی کسی که به درد هیچ کاری نمی‌خورد، که کنایه از "آدم بی عرضه" و یا "آدم بی لیاقت" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان