خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاب
[اسم]
أُرْجُوحَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: أَرَاجِيح]
1
تاب
1.هِيَ تُحِبّ الأُرْجُوحَة.
او از تاب خوشش میآید.
کلمات نزدیک
زلاقة
ورنيش
زفت
أسفلت
خرسانة
ملعب
حديقة حيوان
أفعوانية
زلاجة مائية
صندوق رمل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان