خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استوانه
[اسم]
أُسْطُوَانَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: أَسَاطِين]
1
استوانه
1.وَضَعْتُ جَنْبَ الأُسْطُوَانَة.
کنار استوانه گذاشتم.
کلمات نزدیک
مخروط
شبه المنحرف
معين
قطع ناقص
مماس
مكعب
هرم
خط مستقيم
زاوية قائمة
زاوية
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان