خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متوقف کردن
[فعل]
أَوقَفَ
فعل گذرا
1
متوقف کردن
1.أَوقَفَ تَنْفِيذ الحُكم.
اجرای حکم را متوقف کرد.
کلمات نزدیک
عملية
دفن
تحقيق
عذب
ثروة
دولة صناعية
معتدي
صهيوني
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان