1 . متوقف کردن
[فعل]

أَوقَفَ

فعل گذرا

1 متوقف کردن

  • 1.أَوقَفَ تَنْفِيذ الحُكم.
    اجرای حکم را متوقف کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان