1 . سرما
[اسم]

بَرْد

غیرقابل شمارش مذکر

1 سرما

مترادف و متضاد حَرّ
  • 1.أَشْعُرُ بِالْبَرْدِ.
    احساس سرما می‌کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان