1 . غیبت کردن
[فعل]

تَغَيَّبَ

فعل ناگذر

1 غیبت کردن حاضر نشدن

  • 1.لِمَاذَا تَغَيَّبَ الطَّالِبُ؟
    چرا دانش‌آموز غیبت کرد؟
تَغَيَّبَ عَن
غيبت کرد، غایب شد
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان