خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنه (درخت)
[اسم]
جِذْع
قابل شمارش
مذکر
[جمع: جُذُوع]
1
تنه (درخت)
1.بَعْد قَطْع الأَشْجَار، عَادَةً مَا تَكُون جِذْع الشَّجَرَة هِيَ الجُزءالمُتَبَقَى.
بعد از قطع درختان، معمولاً تنه درخت تنها جزء باقیمانده است.
2.تَبْدَأُ الشَّجَرَةُ الخَانِقَةُ حَيَاتَهَا بِالْاِلْتِفَاف حَولَ جِذْعِ شَجَرَةٍ وَ غُصُونِهَا.
درخت خفهکننده زندگیاش را با پیچیدن اطراف تنه درخت و شاخههای آن آغاز میکند.
کلمات نزدیک
شجر
فهرنهيت
درجة مئوية
رياح موسمية
فيضان
جذر
ورقة
فرع
خيزران
بلوطة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان