1 . زراعت
[اسم]

زِرَاعَة

مونث

1 زراعت کشاورزی

  • 1.الزِّرَاعَةُ صَعْبَة فِي قَرْيَتِنَا.
    کشاورزی در روستای ما سخت است.
  • 2.هُوَ يُحِبُّ الزِّرَاعَة.
    او به کشاورزی علاقه دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان