خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زراعت
[اسم]
زِرَاعَة
مونث
1
زراعت
کشاورزی
1.الزِّرَاعَةُ صَعْبَة فِي قَرْيَتِنَا.
کشاورزی در روستای ما سخت است.
2.هُوَ يُحِبُّ الزِّرَاعَة.
او به کشاورزی علاقه دارد.
کلمات نزدیک
مصرف
اتجه
خروج
التحق
تشجيع
استعمار
رسمي
فصيح
معنى
كلية الشريعة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان