خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس یکدست
[اسم]
زِي مُوَحِّد
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَزْيَاء مُوَحَّدَة]
1
لباس یکدست
لباس یکپارچه، یونیفورم
1.زِي مُوَحِّد مُهِم لَهُم.
برای آنها لباس یکدست مهم است.
کلمات نزدیک
سيارة الشرطة
ضوء التحذير
صفارة الإنذار
سيارة الإطفاء
محطة الإطفاء
هراوة
قرية
ضاحية
ولاية
مستعمرة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان