خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرط
[اسم]
شَرْط
قابل شمارش
مذکر
[جمع: شُرُوط]
1
شرط
1.وَضَعَ مُدِيرُ الشَّرِكَة شُرُوطاً لِلْعُمَّال.
مدیر شرکت شرطهایی را برای کارگران قرار داد.
کلمات نزدیک
سيرة نبوية
بطاقة
انقسم
إنساني
امتياز
عامة
عفا الله عنك
عفو
مبدع
محبوب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان