خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خاک رس
[اسم]
طِين
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَطْيَان]
1
خاک رس
خاک کوزهگری، گل
1.لَا تَلْعَب بِالطِّين عَزِيزِي.
عزیزم با خاک رس بازی نکن.
2.وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ.
همانا ما آدمی را از گل خالص آفریدیم.
کلمات نزدیک
ألماس
فحم
رمل
رماد
تربة
حجر جيري
جرانيت
ياقوت
حجر أوبال
يشم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان