خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شام
2 . عشاء
[اسم]
عَشَاء
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَعْشِيَة]
1
شام
1.أَخِي مُنْزَعِج مِنَّا، لِذَلِكَ لَمْ يَتَنَاوَل العَشَاء!
برادرم از ما ناراحت است، به همین خاطر شام نخورد!
2.مَاذَا تُرِيدُ أَنْ تَأْكُل لِلْعَشَاء؟
برای شام چه میخواهی بخوری؟
[اسم]
عِشَاء
مونث
1
عشاء
(نماز) عشاء
1.أُصَلِّي الظُّهْرَ، وَالعَصْرَ، وَالمَغْرِبَ، وَالعِشَاءَ فِي مَسْجِد.
نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء را در مسجد میخوانم.
کلمات نزدیک
غداء
وجبة خفيفة
طبق جانبي
مقبل
سلطة
إفطار
نزهة
مأكولات بحرية
أكل الشارع
قائمة الطعام
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان