1 . شام 2 . عشاء
[اسم]

عَشَاء

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَعْشِيَة]

1 شام

  • 1.أَخِي مُنْزَعِج مِنَّا، لِذَلِكَ لَمْ يَتَنَاوَل العَشَاء!
    برادرم از ما ناراحت است، به همین خاطر شام نخورد!
  • 2.مَاذَا تُرِيدُ أَنْ تَأْكُل لِلْعَشَاء؟
    برای شام چه می‌خواهی بخوری؟
[اسم]

عِشَاء

مونث

1 عشاء (نماز) عشاء

  • 1.أُصَلِّي الظُّهْرَ، وَالعَصْرَ، وَالمَغْرِبَ، وَالعِشَاءَ فِي مَسْجِد.
    نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء را در مسجد می‌خوانم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان