خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عمل
[اسم]
عَمَلِيَّة
قابل شمارش
مونث
[جمع: عَمَلِيَّات]
1
عمل
روند، فرایند
1.هَذِهِ العَمَلِيَّة جَعَلَتْهُ نَاجِحًا.
این روند باعث موفقیت وی شد.
کلمات نزدیک
دفن
تحقيق
عذب
ثروة
دولة منتجة
أوقف
دولة صناعية
معتدي
صهيوني
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان