1 . گاز
[اسم]

غَاز

قابل شمارش مذکر
[جمع: غَازَات]

1 گاز

  • 1.بِلَادُنَا غَنِيَّةٌ بِالنِّفْطِ وَ الغَازِ وَ هِيَ تُصَدِّرُ قِسْماً مِنْهَا إِلَى البُلْدَانِ الصِّنَاعِيَّةِ.
    کشور ما سرشار از نفت و گاز است که بخشی از آن را به کشور‌های صنعتی صادر می‌کند.
  • 2.تَحْتَوِي بُذُور هَذِهِ الشَّجَرَة عَلَى مِقْدَارٍ مِنَ الزُّيُوتِ لَا يُسَبِّبُ اِشْتِعَالُهَا خُرُوجَ أَيِّ غَازَاتٍ مُلَوَّثَةٍ
    انه‌های این درخت دارای مقادیری از روغن است که سوختن آن‌ها باعث خروج هیچ‌یک از گازهای آلوده‌کننده نمی‌شود.
  • 3.هَلْ عِنْدَك مَعْلُومَات عَنِ الغَاز؟
    در رابطه با گاز اطلاعات داری؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان