خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پراکنده ساختن
[فعل]
فَرَّقَ
فعل گذرا
1
پراکنده ساختن
تقسیم کردن
1.إِذَا قَالَ أَحَدٌ كَلَاماً يُفَرِّقُ المُسْلِمِينَ، فَاعْلَمُوا أَنَّهُ جَاهِل.
زمانی که کسی حرفی بزند تا مسلمانان را پراکنده کند، پس بدانید که او نادان است.
2.فَرَّقَ الرَّجُلُ الغَنِيُّ مَالَهُ عَلَى الفُقَرَاءِ.
مرد ثروتمند پولش را بین فقرا تقسیم کرد.
کلمات نزدیک
دعا
خلاف
تعايش
تعارف
أنثى
قائم
سب
سلمي
سواء
على مر العصور
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان