خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واجب دینی
[اسم]
فَرِيضَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: فَرَائِض]
1
واجب دینی
واجب
1.أَدَّتْ أُمَُّ مُحَمَّد فَرِيضَةَ الحَجّ.
مادر محمد حج واجب را به جا آورد.
2.هَلْ تَهْتَمُّ بِالْفَرَائِض؟
آیا به واجبات دینی اهمیت میدهید؟
کلمات نزدیک
طلب
حسن
ثمر
ذلك
تلك
في
قيمة
ك
مجالسة
ناجح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان