خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قبر
[اسم]
قَبْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: قُبُور]
1
قبر
گور
1.سَأَزُور قَبْر أُمِّي.
به دیدار قبر مادرم میروم.
کلمات نزدیک
أرملة
أرمل
يتيم
وصية
وارث
جرة
جثة
نعش
خاتم الخطوبة
إخوة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان